گرما در دزفول یا مو سوختُم، مو برشتُم ….
فصل گرما تقریباً از اوایل خرداد شروع شد. از آن روز ما روزی دو بار باغچه را آب میدهیم، یک نوبت صبح و یک نوبت عصر. اگر صبحها آب ندهیم، عصر گل و گیاهانم پژمرده میشوند. برای درختها هم آبیاری قطرهای گذاشتیم و از آن…
1 دقیقه خواندن
زندگی در پایگاه چهارم شکاری دزفول
چه شد که آمدیم دزفول؟ آذر ماه ۱۴۰۰ ما بارو بندیلمان را عقب یک خاور ریختیم و آمدیم دزفول، نه از سر خوشی، نه برای تنوع، نه به خاطر هیجان. آنقدرها هم هیجانطلب نیستم که از حاشیه امنم خارج شوم. همسرم، میلاد، هم نیست؛ اصلاً…
4 دقیقه خواندن