با وجود رکودهای اخیر بازهم چین یکی از بازارهای اصلی برای برندهای جهانی است. در این کشور پر جمعیت، طیف گسترده‌ای از مردم رو به شهر نشینی آورده‌اند که بیشتر آن‌ها در دسته‌ی طبقه‌ی متوسط جامعه قرار می‌گیرند. همین ویژگی‌ها سبب شده است که چین به یک بازار بزرگ و مهم برای محصولات، خدمات و تجربه‌های جدید تبدیل شود.
با اینکه بازار چین برای محصولات و سرویس‌ها خیلی مناسب است اما وارد شدن به آن یک نوع چالش برای صاحبان برند محسوب می‌شود. رقابت بالا و مخاطبان خاص سبب شده چین به یک بازار پویا برای برندها تبدیل شود.
اگر می‌خواهید بدانید که آیا محصول‌تان آمادگی لازم برای وارد شدن به بازار چین را دارد یا خیر، سه سوال زیر را از خودتان بپرسید:
۱. آیا برای وارد شدن به بازار هدف مناسبی دارید؟
در دهه‌های اخیر دیده شده که وقتی بازار تقاضای محصولات و خدمان خاصی کرده، پیشرفت و بهبودی سریعی در آن محصولات و خدمات به وجود آمده است. رقابت در این زمینه بسیار زیاد است، شرکت‌های جهانی می‌بایست با شرکت‌های داخلی که انگیزه و جاه طلبی زیادی دارند تا خود را به سطح جهانی برسانند، رقابت کنند.
برای رسیدن به موفقیت برندهای جهانی می‌بایست هدف خود را برای وارد شدن به این بازار تعریف کنند. شما قرار است چه نیازهایی از مخاطب خود برطرف کنید؟ چین چگونه از وارد شدن شما به بازارش بهره می‌برد؟ با وجود تمام ارزش‌های عملکردی شما، چه ارزش اجتماعی و احساسی را با خود به همراه می‌آوردید؟
بازار چین
اگر شرکت شما در حال حاضر به این سوال به سختی جواب می‌دهد، پس راضی کردن مخاطبان و جلب توجه آن‌ها به محصول شما بسیار چالش برانگیزتر خواهد بود. علاوه بر این دولت چین خواستار شراکت و همکاری شرکت‌ها با بازار هستند، نه این که فقط از آن سود و بهره ببرند.
سازمانی‌هایی که بتوانند اهداف بالاتر و با ارزش‌تری را مطرح کنند، مثل بهبود سطح زندگی، توسعه‌ی صنعت، تاثیر مثبت بر روی جامعه، می‌توانند در چشم دولت‌ و قانون گذاران محبوبیت بیشتری داشته باشند.
۲. آیا برند شما ویژگی‌های محلی را دارند؟
تمام برندهایی که در چین به موفقیت رسیده‌اند همه یک چیز مشترک دارند: هر کدام از آن‌ها ویژگی‌هایی دارند که توانسته آن‌ها را در فرهنگ و آداب محلی نیز مطرح کند. نمونه‌های زیادی از این دست برندها وجود دارد که توانسته‌اند با در نظر گرفتن نیازهای محلی به سلیقه‌ی مخاطبان احترام بگذارند و در نتیجه به موفقیت دست پیدا کنند.
برای اینکه برند شما بتواند تاثیر بهتری در بازار داشته باشد باید کاری فراتر از محلی سازی محصولات و خدمات خود انجام دهید. اول باید داستان برندتان را محلی سازی کنید. به احتمال بسیار زیاد داستان برندتان مربوط به فرهنگ و کشور خودتان باشد، اما باید بتوانید فرآیندی را برای بهینه کردن آن با مخاطب چینی نیز طی کنید.
مثلا North Face برای اولین بار که وارد بازار چین شد با همان روش جهانی خود با مخاطب چینی‌اش ارتباط برقرار می‌کرد. بعد‌ها با درک بیشتر از بازار و مخاطبان خود توانست متوجه تفاوت‌های مخطبان بومی‌اش با مخاطب چینی‌اش بشود و از این تفاوت در جهت ارائه‌ی هر چه  بهتر و بیشتر خدمات و محصولاتش استفاده کند.
امروزه این روش و منش برای تاثیر گذاری بر روی مخاطبان چینی و هماهنگ کردن محصولات و خدمات با سلیقه و فرهنگ کاربر به «روش چینی» معروف شده است.
۳. آیا قصد دارید مسافتی طولانی را طی کنید؟
بدون شک شما زمان زیادی را برای برنامه ریزی و تهیه‌ی مدل‌های ورود به بازار صرف کرده‌اید.
اما واقعیت این است که شما خیلی نمی‌توانید بر اساس برنامه‌ای که ریخته‌اید، پیش بروید. شما مرتکب اشتباه خواهید شد. می‌فهمید پیش فرض‌های‌تان خیلی با واقعیت جور درنمی‌آید. متوجه خواهید شد که چیزی که در بازارهای دیگر منجر به موفقیت می‌شود و تاثیر گذار است، در اینجا صادق نیست. شاید به این ضرب المثل قدیمی چینی برسید که می‌گوید: در چین هر چیزی امکان پذیر است، اما همه چیز مشکل است. اگر بزرگ‌ترین انگیزه‌ی شما برای وارد شدن به این بازار سودهای اقتصادی است، پس بهتر است از همین الان دست نگه دارید و برگردید.
روابط تجاری
تجارت خود را همانند یک رابطه‌ی مهم بنا کنید، به طی کردن مسیری طولانی فکر کنید. کشور را با تمام مردمش، فرهنگش و سلایقش در آغوش بگیرید.
شاید رشد اقتصادی ۲ رقمی در شرکت‌های چند ملیتی انگیزه‌ای بشود برای سایر شرکت‌ها تا بخواهند وارد بازار چین بشوند اما نباید فراموش کرد عواملی مثل صبر، پشتوانه‌ی قوی و دقت در اجرا در رسیدن به موفقیت تاثر گذار هستند.
شرکت‌هایی مثل کوکاکولا، نایک و ان‌اف‌اس سال‌ها پیش پرچم خود را در بازار چین برافراشتند و حالا نتیجه‌ و سود سال‌ها تلاش و رقابت خود را می‌بینند. خیلی مهم است که درک کنیم در چین رسیدن به موفقیت یک مسیر بسیار طولانی است.
 
مطلبی که ترجمه کردم در سایت پارسیش منتشر شده.