همهی استارتاپها روزهای خوب و بد دارند. این روزها راه اندازی یک شرکت به مراتب آسانتر است. اما چون تعداد شرکتها زیاد است استارتاپها مسیر سختی را برای دست یابی به موفقیت در پیش دارند. یکی از مشکلات پیش روی آنها نبود منابع کافی برای حمایت از آنان است.
برای راحتی کار باید بگوییم استارتاپها به این سه چیز احتیاج ویژه دارند:
۱. پول
۲. استعداد
۳. مشتری
اما با توجه به رقابت سختی که وجود دارد، بنیان گذاران به سختی میتوانند این موارد را برای استارتاپ خود فراهم کنند.
در حال حاضر چه منابعی برای استارتاپها به سختی پیدا میشود؟
آقای Ravikant کارآفرینی که Epinions و Vast.com را پایه گذاری کرد و اخیرا HitForge و Venture Hacks را راه اندازی کرده است، می گوید:
در گذشته سرمایه گذاری کردن بزرگترین نیاز استارتاپها بود اما امروزه استخدام کردن نیاز اصلی آنهاست.
سرمایه گذاری بعد از استخدام در جایگاه دوم نیازهای اساسی است و سپس تبلیغات در مقام سوم قرار میگرد. رسانههای اجتماعی و نشریات میتوانند در قسمت تبلیغات به کمک استارتاپها بیایند که خود این موضوع نشان دهندهی این است که ما به مشتریان و مصرف کنندگان زیادی احتیاج داریم. بعد از آن نوبت به شریکان تجاری است که خود مبحثی جالب است.
درست که است که در لیست ما شریک تجاری در رتبهی آخر است ولی از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه پیدا کردن یک شریک تجاری با استعداد برای استارتاپها بسیار مشکل است.
راویکانت میگوید:
در شرایط کنونی سخت است که افرادی را به خدمت بگیریم تا به وسیلهی آنّها تیم شرکای تجاری خود را گسترش دهیم. انگار شبیه به آن است که به دوران دات کام بگردیم. مثلا Epinions که کار خود را از سال ۱۹۹۸ آغاز کرد به جای ۲ شریک تجاری ۵ شریک تجاری داشت چراکه مشکل بود در مراحل اولیهی کار افرادی را بدون دادن اعتبار شریک بودن استخدام کرد.
- مهمترین نیازهای استارتاپها
- استعداد
- سرمایه گذاری
- تبلیغات
- بازاریابی شبکههای اجتماعی
- نشریات
- شرکای تجاری
- اعضای هیئت مدیره
- تیم فروش
- روابط اجتماعی
همخوانی محصول/بازار کلید ماجراست
همهی استارتاپها زمان کافی برای پیدا کردن استعدادهای مورد نیارشان را ندارند. راویکانت میگوید یک ترفند جادویی وجود دارد که میتوان به وسیلهی آن افراد برتر را جذب کرد: همخوانی محصول/بازار. شرکتهایی که همخوانی محصول/بازار دارند قادر هستند کارمندان بهتری را استخدام کنند. این در حالی است که سایر شرکتها در حال به خدمت گرفتن شریک تجاری هستند.
این روال در مورد بودجه و سرمایه گذاری هم صادق است. استارتاپهایی که همخوانی محصول/بازار دارند به راحتی صاحب پول میشوند و کسانی که چنین چیزی را ندارند کم کم به پول دست میابند.
افزایش سرمایه در ماههای اخیر در مقایسه با چند سال اخیر، بسیار مشکل شده است. شرکتهای زیادی شروع به کار کردهاند در حالی که دورههای سرمایه گذاریهای خطرپذیر پیشرفتی نداشته است. پس فقط شرکتهایی که بتوانند در بازار سر و صدا ایجاد کنند، میتوانند شانس بیشتری داشته باشند.
میلیونها کاربر
افرادی که در قسمت سرمایه گذاری کشت ایده فعالیت میکنند از راه و روش قبلی خسته شدهاند. آنها تمایل دارند به سراغ ایدههایی بروند که به سرعت میلیونها کاربر و مصرف کننده را جذب خودش کند.
دوباره نقشه بکشید
بیشتر استارتاپهای امروزی نیازی به سرمایه گذاریهای آن چنانی ندارند. راویکانت میگوید:
ممکن است شاهد رکودی در سرمایه گذاریها و افزایش تعداد استارتاپها باشیم و دلیل آن هم این است که مقدار پولی که استارتاپها نیاز دارند باید کم شود. تغییری باید ایجاد شود و آن تغییر باید جوری باشد که افراد حوزهی سرمایه گذاری خطر پذیر به تواناییهای استارتاپها پی ببرند و بتوانند ثابت کنند که حرفی برای گفتن دارند.