گوگل. وقتی شما این کلمه را می‌‌خوانید احتمالا اولین چیزی که به ذهنتان می‌آید «جستجو» است. ۷۰% جستجوهای انجام شده در دنیا از طریق گوگل است و ۸۵٪ انگلیسی زبان‌ها جستجو‌های خود را از راه گوگل انجام می‌دهند. موتور جستجوی گوگل بسیار معروف است و عملا همه جا حضور دارد. شاید بتوان گفت گوگل جزو معدود برندهایی باشد که اینچنین جای خود را در همه‌ی جای دنیا باز کرده است. امروزه حتی از لفظ «گوگل کردن» به جای جستجو استفاده می‌شود، حتی اگر موتور جستجو یاهو یا بینگ باشد.

مطمئنا می‌دانید که گوگل محصولات دیگری نیز دارد، مثل نقشه‌ی گوگل، گوگل پلاس، بلاگر، اما همه‌ی این‌ها در برابر عظمت موتور جستجوی گوگل ناچیز هستند. شاید الان بگویید جی‌میل و اندروید جزو محصولات مهم گوگل هستند، اما حتی اندروید هم با میلیون‌ها کاربرش نمی‌تواند جایگاهی که موتور جستجوی گوگل در دنیا به دست آورده است را کسب کند. ماهیت منبع باز بودنش (open-source) باعث می‌شود هر شرکتی (مثل سامسونگ، مایکروسافت و …) از آن استفاده کند. نبود جی‌میل هم شاید بسیار دردناک باشد، اما جایگزین‌های مختلف و متنوعی برای آن وجود دارد. ولی اگر جستجوی گوگل نباشد شاید خیلی‌ها به زحمت بیافتند. موتور جستجوی گوگل جزو بنیان‌های اصل اینترنت به حساب می‌آید. بدون آن جامعه‌ای که می‌شناسیم تغییر شگرفی خواهد کرد.

یکم ترسناک به نظر می‌آید که یک سرویس چنین تاثیر بزرگ و مهمی در دنیا داشته باشد. مطمئنا ما نباید اینقدر به یک سرویس وابسته باشیم. همان طور که برای خیلی از امکاناتی که استفاده می‌کنیم جایگزین داریم، باید برای موتور جستجویی که استفاده می‌کنیم نیز به دنیال جایگزین باشیم. شاید گوگل خواست از فردا امکان جستجو را از سرویس خود غیر فعال کند!

اما اینجاست که قضیه کمی پیچیده می‌شود. جستجو کردن بخش مهمی از زندگی ماست و این مفهوم به طور تمام و کمال متعلق به گوگل است؛ زندگی گوگل وابسته به جستجو است. بدون جستجو گوگل باید بیشتر کارکنان خود را اخراج کند و یا با از دست دادن میلیاردها دلار در سال رو به رو شود. در آماری که اواخر سال گذشته‌ی میلادی منتشر شد، گوگل ۹۱٪ از درآمد خود را از تبلیغات موجود در نتایج جستجو بدست آورده است. ۹٪ باقی مانده برای نسخه‌های پولیِ جی‌میل و گوگل داک/درایو است. هر چیز دیگری از جمله اندروید، جی‌میل، داک، بلاگر، نقشه‌ی گوگل و … فقط و فقط هدیه‌ای است از پدر اینترنت که هیچ سود و منفعتی برای آن ندارد. اینکه ۹۱٪ ازدرآمد‌هایتان فقط از یک منبع خاص باشد، خطرناک است. همان طور که گوگل بازار جستجو را از یاهو و آلتاویستا و دیگر موتورها قاپید، یک استارتاپ دیگر نیز می‌تواند همین کار را با گوگل کند. با وجود تمام این درآمدها و سودهای هنگفت، جایگاه گوگل همیشگی نیست. این سرویس تبلیغاتی آنلاین نمی‌تواند برای همیشه در اوج بماند. این شرکت جستجو می‌بایست هر چه سریع‌تر کاری انجام دهد.

مسیری متفاوت

در واقع چیزی که گوگل احتیاج دارد تنوع است. این شرکت به محصولی احتیاج دارد که سود آن وابسته به تبلیغات نباشد. بیشتر درآمد گوگل (به جز اپلیکیشن‌ها) از تبلیغات بدست می‌آید که خود توسط برنامه‌‌های AdSense و DoubleClick مدیریت می‌شوند (که همین دو برنامه نیز متعلق به گوگل هستند). اپلیکیشن‌های گوگل سبب شده‌اند از طریق مشترکین سرویس‌های جی‌میل، تقویم گوگل، گوگل داک، وگوگل درایو درآمدی را عاید این شرکت کنند، که خود شروع خوبی است ولی کافی نیست.

google-search-company-image

بگذارید به چند مساله اشاره کنیم تا به بزرگی موضوعی که گوگل در زمینه‌ی تغییر و تنوع رو به رو است، پی ببرید. درآمد گوگل در سه ماهه‌ی آخر سال گذشته حدود ۱۴.۹ میلیارد دلار بود که ۹۱٪ آن یعنی حدود ۱۲.۵۴ میلیار دلار، از تبلیغات کسب شده بود. ۱.۲۳ میلیارد دلار باقی مانده از «دیگر درآمدهای گوگل» به دست آمده بود که بیشتر آن از جانب اپلیکیشن‌های گوگل بود. اندروید با وجود اینکه  که بیش از ۲۰۰ میلیون اسمارت فون را در سال ۲۰۱۳ پشتیبانی می‌کرد، درآمد ناچیزی را برای گوگل رقم زد. حقیقت این است  که اندروید برای گوگل درآمدزا نیست. مرورگر کروم فقط از طریق تبلیغات درآمدزایی می‌کند. بلاگر، نقشه گوگل، پلاس…این‌ها عملا درآمدی برای گوگل ندارند. درواقع فقط تبلیغات و اپلیکیشن‌‌ها برای گوگل درآمدزا هستند.

البته گوگل مسیر تغییر و تنوع را پیش گرفته است و این جور نیست که بگوییم هیچ تلاشی نمی‌کند. این شرکت سرویس‌ها و پروژه‌های بسیاری را راه اندازی کرده است که بسیار از آن‌ها رایگان هستند، بنابراین درآمدی برای آن‌ها ندارد. حتی شاید برای ادامه‌ی فعالیت آن‌ها باید هزینه‌هایی را صرفشان کند. لری پیج بعد از آنکه مدیر عامل گوگل شد خیلی از این سرویس‌ها را تعطیل کرد و اعلام کرد این شرکت باید بر روی پروژه‌های کمتری تمرکز کند و عبارت معروف more wood behind fewer arrows را به کار برد.

گوگل چه زمانی از این ماجرا رهایی پیدا می‌کند؟

مطلبی که ترجمه کردم در سایت پارسیش منتشر شده.