این روزها شهرهای زیادی به عنوان قطبهای برتر تکنولوژی نام برده میشوند. از طرفی هم اخبار گوناگونی از جوامع استارتاپهای محلی به گوش میرسد. اگر به این دو گروه دقیقتر نگاه کنیم، متوجه میشویم استارتاپهای کوچک محلی باید روش و مسیری متفاوت از این قطبهای تکنولوژی پیش بگیرند؛ در واقع یعنی کپی نکردن.
در اینجا توضیح میدهیم که چطور کپی نکنید و برای بهبود استارتاپتان چه کاری را بهتر است انجام دهید.
از کپی کردن ویژگیهای سطحی خودداری کنید
در رویدادهای پیچ (Pitch events) گروههای انتخاب شده از استارتاپها در برابر داوران و حضار از ایدهی خود دفاع میکنند و دربارهی آن صحبت می کنند. آنها به منظور درآمدزایی و پیدا کردن مشتری برای ایدهی خود این کار را انجام میدهند. اما کمتر پیش میآید که این اتفاق بیافتد؛ چراکه هدف و کار اصلی از مسیر خود خارج میشود.
مشتریان آنها داوران و استارتاپهای دیگر نیستند، پس برای چه وقت خود را صرف این کار میکنند؟ برندگان رویدادهای پیچ عمدتا سازمانها هستند، نه استارتاپها.
سعی در ارتباط دادن استارتاپهای جهانی و مشهور به استارتاپهای محلی، از دیگرکپی برداریهای سطی است. استارتاپهای مشهور را افراد زبدهای تشکیل میدهند که بیشتر شامل بنیانگذاران، سرمایه گذارن و مربیانی هستند که آوازهی ملی یا بین المللی دارند.
اغلب دیده شده که استارتاپهای محلی سعی می کنند توجه افراد مشهور را به رویدادهای محلی جذب کنند و حتی از حضور آنها در محل برگزاری رویداد بهره ببرند تا شاید اینکار باعث رشد جوامع محلی شود. همانند رویدادهای پیچ، این کار هم استفادهی نادرست از منابع محدود تلقی میشود.
استفاده از افراد و استارتاپهای مشهور عموما باعث سرمایه گذاری در موفقیت، مسائل مالی و یا حتی مدیریت نمیشود. به دنبال بنیان گذاران مشهور گشتن فقط یک عامل کوتاه مدت است که موجب میشود کار شما از مسیر اصلی خارج شود. وقتی رویداد تمام شد، چه میشود؟
به جای این کار به شخصیتهای محلی خود اهمیت دهید. ممکن است این گروه شامل افرادی باشند که پیش زمنیهای از تکنولوژی نداشته باشند اما شرایط جوامع محلی را به خوبی درک میکنند و موجب میشوند کارها راحتر انجام شود.
شخصیتهای محلی بیشتر از استارتاپهای مشهور به کار شما میآیند. همچنین این افراد فردا روزی که به آنها احتیاج داشته باشید هم در کنار شما خواهند بود.
شما میتوانید از طریق افرادی که شاید سابقهی کار ملی یا بین المللی ندارند اما تاثیر بیشتر بر کار شما دارند، مشتریان و سرمایه گذاران محلی را جذب کارتان کنید.
درست است که در نگاه اول شاید این کار خیلی پر زرق و برق و آنچنانی نباشد، اما تاثیر به سزایی در جامعهی کوچک شما خواهد داشت.
با نقاط قوت و ضعف محیط زندگی خود کار کنید
جریانی که در دنیای استارتاپها رخ میدهد نباید یکسان باشد، اما اگر چنین شد به نتایج بدی ختم میشود.
منظور ما چیست؟ برای مثال یک جوان کارآفرین که کشورش درگیر جنگهای داخلی است ایدهای را در سر دارد. او با وجود پناه جویانی که در کمپها مسقر شدهاند و به کامپیوتر و اینترنت دسترسی ندارند، و یا با وجود مشکلات بنیادی کشور و قحطی و بیماری و حقوق بشر و صد البته دسترسی محدود به تکنولوژی، میخواهد شبکهی اجتماعی راه اندازی کند.
یا یک تیم فنی در یکی از روستاهای کشورهای در حال توسعه که مردم آن بیشتر در معدن کار میکنند و دسترسی به اسمارت فون و نفوذ تجارت الکترونیکی کم است، قصد دارد اپلیکیشن خرید و فروش راه بیاندازد.
خب حالا با تمام این مشکلات چگونه میتوان با این کارآفرینان جوان بحث کرد و از آنان خواست که درگیر این مشکلات نشوند. چگونه میتوان آنها را از انجام کارهایی که خارج از حیطهی تخصصیشان است منصرف کرد؟
مساله اینجاست که چطور ممکن است همچین شباهتی بین ملتی که در یک محیط کاملا متفاوت محلی و مردمی که در قطبهای تکنولوٰژی امریکا زندگی میکنند، وجود داشته باشد؟ اگر بیش از حد تحت تاثیر تکنولوژی قرار بگیرید به یک توریست در محل زندگی خودتان تبدیل خواهید شد و بیشتر از اینکه به اتفاقات و مشکلات و شرایط محیط زندگی خودتان آگاه باشید به پیگیری اتفاقات دیگر مناطق علاقه پیدا خواهید کرد.
نقاط قوت و صنعت قوی منطقهی شما چیست؟ اقتصاد، کشاورزی، تولید، مُد، توریست؟ سعی کنید با همین نقاط قوت بازی کنید تا بتوانید جامعهای بس قویتر از قطبهای تکنولوژی دنیا ایجاد کنید.
با استفاده از همین نقاط قوت در طرحهای خود میتوانید افرادی که در هیچ استارتاپی شرکت نکردهاند را دخیل کنید.
مشکلات محیط زندگی شما چیست؟ حمل و نقل، کمبود آب، آلودگی، چاقی، امنیت؟ از همین مشکلات استفاده کنید تا اولین گروه مشتریان شما کسانی باشند که شما را برای آنچه میبایست انجام دهید، یاری کنند.
نادیده گرفتن نقاط ضعف و نقاط قدرت یعنی تنوع و خلاقیت به حداقل میزان خود برسد.
همه چیز را کپی نکنید
نسخهی آزمایشی یک برنامه را در نظر بگیرید که به نظر برای محیط زندگی شما مناسب است (که البته شک داریم که این چنین باشد). ممکن است بعضی از ویژگیهای آن برای مدل شما مناسب و کارساز باشد، اما کپی کردن صرف عمدتا نتیجهی معکوس دارد.
به جای این کار چرا با واقعیتهای محلی خودتان کار نکنید؟ مثلا تمامی مثالهایی که در بالا آوردیم از جمله اقتصاد، مُد،توریست میتواند به عنوان ویژگی محلی تلقی شود و میتوان بر روی آنها سرمایه گذاری کرد، و در عین حال با استارتاپهای بزرگ و ملی نیز در ارتباط بود و از آنها کمک گرفت.
پیدا کردن سرمایه گذار در محیطهای محلی هم کار مشکلی است. اگر به دنبال سرمایه گذاری خارج از محیط خود هستید، یعنی باید تا مدتها دمویی از کار خود را ارائه دهید تا شاید سرمایه گذاری برای آن پیدا شود و این یعنی تلف شدن زمان زیادی.
ارتباط خود را با جوامع غیر استارتاپی در محیط خود افزایش دهید. این افراد میتوانند شکل دهندهی اولین گروه مشتریان شما باشند.
مطلبی که ترجمه کردم در سایت پارسیش منتشر شده.